-
همه آفاق گرفته ست صدای سخنم
-
تو ازین طرف نبندی که ببندی دهنم
-
راست در قصد سر و چشم کج اندازان
-
نه عجب گر بهراسند ز تیغ سخنم
-
آستینی نگرفتم که ببوسم دستی
-
بوسه گر دست دهد بر قدم دوست زنم
-
باش تا یوسفم از چاه بر اید بر گاه
-
کاورد روشنی دیده از آن پیرهنم
-
نتوان عشق فرزانه به افسانه فریفت
-
من به هیچ ایه و افسون دل ازو برنکنم
-
نه چراغی ست دل من که به بادی میرد
-
دم به دم تازه شود آتش عشق گهنم
-
برس ای موکب نوروز خوش آوازه که باز
-
زحمت زاغ زمستان ببری از چمنم
-
سایه شعرم به دل دوست نشسته ست و خوش است
-
کاروان برده به منزل چه غم از راهزنم
راهزن
سایه
https://www.sherfarsi.ir/saye/راهزن
نوروز
- نوروز
- روز نو، روز تازه. روز اول فروردین که رسیدن آفتاب به برج حمل است و ابتداء بهار است.