-
گر متصور شدی با تو درآمیختن
حیف نبودی وجود در قدمت ریختن
-
فکرت من در تو نیست در قلم قدرتیست
کو بتواند چنین صورتی انگیختن
-
کیست که مرهم نهد بر دل مجروح عشق
کش نه مجال وقوف نه ره بگسیختن
-
داعیه شوق نیست رفتن و بازآمدن
قاعده مهر نیست بستن و بگسیختن
-
آب روان سرشک و آتش سوزان آه
پیش تو بادست و خاک بر سر خود بیختن
-
هر که به شب شمع وار در نظر شاهدیست
باک ندارد به روز کشتن و آویختن
-
خوی تو با دوستان تلخ سخن گفتنست
چاره سعدی حدیث با شکر آمیختن
گر متصور شدی با تو درآمیختن
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/گر-متصور-شدی-با-تو-درآمیختن
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)