-
کسی به عیب من از خویشتن نپردازد
که هر که می نگرم با تو عشق می بازد
-
فرشته ای تو بدین روشنی نه آدمیی
نه آدمیست که بر تو نظر نیندازد
-
نه آدمی که اگر آهنین بود شخصی
در آفتاب جمالت چو موم بگدازد
-
چنین پسر که تویی راحت روان پدر
سزد که مادر گیتی به روی او نازد
-
کمان چفته ابرو کشیده تا بن گوش
چو لشکری که به دنبال صید می تازد
-
کدام گل که به روی تو ماند اندر باغ
کدام سرو که با قامتت سر افرازد
-
درخت میوه مقصود از آن بلندترست
که دست قدرت کوتاه ما بر او یازد
-
مسلمش نبود عشق یار آتشروی
مگر کسی که چو پروانه سوزد و سازد
-
مده به دست فراقم پس از وصال چو چنگ
که مطربش بزند بعد از آن که بنوازد
-
خلاف عهد تو هرگز نیاید از سعدی
دلی که از تو بپرداخت با که پردازد
کسی به عیب من از خویشتن نپردازد
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/کسی-به-عیب-من-از-خویشتن-نپردازد
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)