-
چو کسی درآمد از پای و تو دستگاه داری
گرت آدمیتی هست دلش نگاه داری
-
به ره بهشت فردا نتوان شدن ز محشر
مگر از دیار دنیا که سر دو راه داری
-
همه عیب خلق دیدن نه مروتست و مردی
نگهی به خویشتن کن که تو هم گناه داری
-
ره طالبان مردان کرمست و لطف و احسان
تو خود از نشان مردی مگر این کلاه داری
-
به چه خرمی و نازان گرو از تو برد هامان
اگرت شرف همینست که مال و جال داری
-
چه درختهای طوبیست نشانده آدمی را
تو بهمیه وار الفت به همین گیاه داری
-
به کدان روسپیدی طمع بهشت بندی
تو که خریطه چندین ورق سیاه داری
-
به در خدای قربی طلب ای ضعیف همت
که نماند این تقرب که به پادشاه داری
-
تو مسافری و دنیا سر آب کاروانی
نه معولست پشتی که برین پناه داری
-
که زبان خاک داند که به گوش مرده گوید
چه خوشست عیش وارث که به جایگاه داری
-
تو حساب خویشتن کن نه عتاب خلق سعدی
که بضاعت قیامت عمل تباه داری
چو کسی درآمد از پای و تو دستگاه داری
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/چو-کسی-درآمد-از-پای-و-تو-دستگاه-داری
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)