فتنه ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/فتنه-ام-بر-زلف-و-بالای-تو-ای-بدر-منیر

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  1. فتنه ام بر زلف و بالای تو ای بدر منیر

    قامتست آن یا قیامت عنبرست آن یا عبیر

  2. گم شدم در راه سودا ره نمایا ره نمای

    شخصم از پای اندرآمد دستگیرا دستگیر

  3. گر ز پیش خود برانی چون سگ از مسجد مرا

    سر ز حکمت برندارم چون مرید از گفت پیر

  4. ناوک فریاد من هر ساعت از مجرای دل

    بگذرد از چرخ اطلس همچو سوزن از حریر

  5. چون کنم کز دل شکیبایم ز دلبر ناشکیب

    چون کنم کز جان گزیرست و ز جانان ناگزیر

  6. بی تو گر در جنتم ناخوش شراب سلسبیل

    با تو گر در دوزخم خرم هوای زمهریر

  7. گر بپرد مرغ وصلت در هوای بخت من

    وه که آن ساعت ز شادی چارپر گردم چو تیر

  8. تا روانم هست خواهم راند نامت بر زبان

    تا وجودم هست خواهم کند نقشت در ضمیر

  9. گر نبارد فضل باران عنایت بر سرم

    لابه بر گردون رسانم چون جهودان در فطیر

  10. بوالعجب شوریده ام سهوم به رحمت درگذار

    سهمگن درمانده ام جرمم به طاعت درپذیر

  11. آه دردآلود سعدی گر ز گردون بگذرد

    در تو کافردل نگیرد ای مسلمانان نفیر

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  • فتنه

    فتنه
    آشوب، ستیزه، عذاب و رنج، شگفتی
  • عنبرست

    عنبر
    ماده‌ای مومی و خوش بو است که از نهنگ عنبر (گاو عنبر) به دست می‌آید. عنبر در دستگاه گوارش نهنگ عنبر ساخته می‌شود و از راه مخرج یا دهان این جانور دفع می‌شود. قطعه‌های عنبر دفع شده روی آب دریا یا در ساحل به دست می‌آید.
  • عبیر

    عبیر
    ماده ای خوشبو مرکب از مشک و کافور.
  • سودا

    سودا
    نام خلطی از اخلاط چهارگانه و به طور مجازی به معنی شیدایی و دیوانگی است چرا که بر طبق طب سنتی، چنانچه مقدار سودا از حد بگذرد، جنون پدید می‌آید.
    خیال خام، خیال باطل
    سیاه
    داد و ستد، معامله، خرید و فروش
  • پیر

    پیر
    سالخورده
    مراد، مرشد
    دانا، خردمند
  • چرخ

    چرخ
    آسمان و فلک
    کمان
    هر چیز گرد که به دور محور خود بچرخد
  • ناوک

    ناوک
    ناوه
    ناو
    تیر کوچک
    نی و هرچیزی شبیه آن که میانش خالی باشد.
  • حریر

    حریر
    ابریشم، پارچه ابریشمی
  • سلسبیل

    سلسبیل
    نام چشمه‌ای در بهشت
    نرم، روان، گوارا
  • زمهریر

    زمهریر
    سرمای بسیار سخت
    جای بسیار سرد
  • وصلت

    وصال
    وصل
    رسیدن به معشوق
    وصال نزد سالکان، مقام وحدت است. وصال نزد عرفا، مرادف با وَصْل و اتصال است.
  • فطیر

    فطیر
    از اعیاد یهود و نصرانیان
  • بوالعجب

    بوالعجب
    بلعجب
    عجیب و غریب و پرشگفتی
  • نفیر

    نفیر
    بانگ بلند، ناله و زاری
    شیپور