-
این حکایت شنو که در بغداد
رایت و پرده را خلاف افتاد
-
رایت از گرد راه و رنج رکاب
گفت با پرده با طریق عتاب
-
من و تو هر دو خواجه تا شانیم
بنده بارگاه سلطانیم
-
من ز خدمت دمی نیاسودم
گاه و بیگاه در سفر بودم
-
تو نه رنج آزموده ای نه حصار
نه بیابان و باد و گرد و غبار
-
قدم من بسعی پیشترست
پس چرا عزت تو بیشترست
-
تو بر بندگان مه روئی
با کنیزان یاسمن بوئی
-
من فتاده بدست شاگردان
بسفر پای بند و سرگردان
-
گفت من سر بر آستان دارم
نه چو تو سر بر آسمان دارم
-
هر که بیهوده گردن افرازد
خویشتن را بگردن اندازد
در اخلاق درویشان حکایت چهل و دوم
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/در-اخلاق-درویشان-حکایت-چهل-و-دوم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5000 تومان)