-
نظر دریغ مدار از من ای مه منظور
که مه دریغ نمی دارد از خلایق نور
-
به چشم نیک نگه کرده ام تو را همه وقت
چرا چو چشم بد افتاده ام ز روی تو دور
-
تو را که درد نبودست جان من همه عمر
چو دردمند بنالد نداریش معذور
-
تن درست چه داند به خواب نوشین در
که شب چگونه به پایان همی برد رنجور
-
مرا که سحر سخن در همه جهان رفتست
ز سحر چشم تو بیچاره مانده ام مسحور
-
دو رسته لؤلؤ منظوم در دهان داری
عبارت لب شیرین چو لؤلؤ منثور
-
اگر نه وعده مؤمن به آخرت بودی
زمین پارس بهشتست گفتمی و تو حور
-
تو بر سمندی و بیچارگان اسیر کمند
کنار خانه زین بهره مند و ما مهجور
-
تو پارسایی و رندی به هم کنی سعدی
میسرت نشود مست باش یا مستور
-
چنین سوار درین عرصه ممالک پارس
ملک چگونه نباشد مظفر و منصور
-
اجل و اعظم آفاق شمس دولت و دین
که برد گوی نکو نامی از ملوک و صدور
تغزل در ستایش شمس الدین محمد جوینی صاحب دیوان
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/تغزل-در-ستایش-شمس-الدین-محمد-جوینی-صاحب-دیوان
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)