بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بیا-بیا-که-مرا-با-تو-ماجرایی-هست

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. بیا بیا که مرا با تو ماجرایی هست

    بگوی اگر گنهی رفت و گر خطایی هست

    بیا که من و تو سرگذشت و خاطرات مشترکی داریم. اگر گناهی از من سر زده است یا اشتباهی کرده‌ام بگو

  2. روا بود که چنین بی حساب دل ببری

    مکن که مظلمه خلق را جزایی هست

    آیا سزاست که اینگونه بی حساب و کتاب ما را شیفته‌ی خود کنی؟ اینگونه با ما رفتار نکن چرا که جایی به دادخواهی مردم رسیدگی می‌شود و مجازات هم در نظر گرفته می‌شود

  3. توانگران را عیبی نباشد ار وقتی

    نظر کنند که در کوی ما گدایی هست

    اگر ثروتمندان گاهی نگاهی بیندازند و ببینند که در کوی‌شان گدایی هست، این نگاه کردنشان عیب به حساب نمی‌آید.

  4. به کام دشمن و بیگانه رفت چندین روز

    ز دوستان نشنیدم که آشنایی هست

    چندین روز مطابق میل دشمنان و بیگانگان سپری شد و هیچ دوستی سراغ ما را نگرفت و نگفت که ما هم آشنایش هستیم

  5. کسی نماند که بر درد من نبخشاید

    کسی نگفت که بیرون از این دوایی هست

    کسی باقی نماند که دلش از درد من به رحم نیاید. کسی نگفت که این درد من، دوای دیگری جز او دارد.

  6. هزار نوبت اگر خاطرم بشورانی

    از این طرف که منم همچنان صفایی هست

    اگر هزار بار من را آشفته خاطر و مکدر کنی، از طرف من صفا و صمیمیت و اخلاص می‌بینی

  7. به دود آتش ماخولیا دماغ بسوخت

    هنوز جهل مصور که کیمیایی هست

    بیماری مالیخولیا و جنون همچون آتشی بود که با دود آن، مغزم نابود شد. هنوز از روی نادانی خیال می‌کنم که شفایی برای این مرض وجود دارد.

  8. به کام دل نرسیدیم و جان به حلق رسید

    و گر به کام رسد همچنان رجایی هست

    به آرزوی دلمان نرسیدیم و جانمان به لبمان رسید. اگر جانمان به دهانمان هم برسد، همچنان امیدواریم.

  9. به جان دوست که در اعتقاد سعدی نیست

    که در جهان بجز از کوی دوست جایی هست

    به جان دوست قسم که سعدی عقیده ندارد که بجز کوی دوست جای دیگری هم وجود دارد.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)