-
-
بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید
روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید
-
وقتی کسی همچون تو از دری وارد شود، بخت و اقبال هم با آن وارد میشود. دیدن روی خجستهی تو موجب میشود که دروازه خوشبختی به روی آدمی باز شود.
-
-
-
صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را
تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید
-
پدر پیر آسمان باید صبر زیادی داشته باشد تا بار دیگر مادرِ هستی فرزندی همچون تو بدنیا بیاورد.
-
-
-
این لطافت که تو داری همه دل ها بفریبد
وین بشاشت که تو داری همه غم ها بزداید
-
با این نرمی و لطافتی که تو داری، همهی دلها را فریب خواهی داد. با این شادابیت، همه غمها از میان میروند.
-
-
-
رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد
زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید
-
وقتی که پیراهن در آغوش تو میخوابد، به او حسودیم میشود. وقتی که غالیه (مشک و عنبر) به بدن تو مالیده میشود، از دست غالیه عصبانی میشوم.
-
-
-
نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی
پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید
-
هنگامی که لب باز میکنی، نیشکر با همهی شیرینیاش، در برابر گفتار شیرین تو همانند نی، حسرت میخورد.
-
-
-
گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی
چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید
-
حتی اگر در دنیا و آخرت چیزی نداشته باشم، وقتی که تو را دارم، انگار که صاحب همه چیز هستم و به چیز دیگری نیاز ندارم.
-
-
-
دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم
هر که از دوست تحمل نکند عهد نپاید
-
پیش از آنکه دلداده تو شوم، به سختی تن در دادم چرا که هر کسی که نتواند در برابر (سختیهای) دوست تاب بیاورد، به عهد و پیمانش وفادار نخواهد بود.
-
-
-
با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری
ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید
-
انحنای ابروان تو را به همهی مردم نشان دادم. هر کسی که ماه نو را ببیند، آن را به همه نشان میدهد.
-
-
-
گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی
آن که روی از همه عالم به تو آورد نشاید
-
حتی اگر ریختن خون همه مردم دنیا هم برای تو روا باشد، اما مجاز نیست که خون کسی را که از همهی دنیا روی برگردانده و به تو رو کرده است، بریزی.
-
-
-
چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند
نای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید
-
نمیتوان چشم عاشق را بست تا معشوق را نبیند. نمیتوان حلقوم بلبل را بست تا بر گل نخواند
-
-
-
سعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن
نظری گر بربایی دلت از کف برباید
-
ای سعدی! اگر چه دیدن زیبارو حرام نیست ولی اگر تنها یک بار نگاهت به زیبارو بیفتد، دلداده او خواهی شد و دلت را از دست خواهی داد.
-
بخت بازآید از آن در که یکی چون درآید
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بخت-بازآید-از-آن-در-که-یکی-چون-درآید
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(5500 تومان)
دولت
- دولت
- حکومت ، سلطنت ، هیئت وزیران
- سعادت ، طالع
- جاه ، مکنت
- مدد، کمک
میمون
- میمون
- فرخنده، خجسته، مبارک
فلک
- فلک
- آسمان، سپهر، گردون
- فلکه ، چوبی که در وسط آن ریسمان کوتاهی بسته شده بود که پای مجرم را در آن می بستند و می زدند.
بشاشت
- بشاشت
- خوشرویی
- شادمانی
غالیه
- غالیه
- مادهای خوشبو مرکب از مشک و عنبر و باله به رنگ سیاه که موی را با آن رنگ میکردهاند
زهرم
- زهر
- سم
- غصه
- خشم
گل
- گل
-
- هرجا که گل به صورت مجزا به کار برده شود،(نام خاص آن ذکر نشود) منظور گل سرخ است.
بلبل
- عندلیب
- هزاردستان
- بلبل
- مرغ چمن
- مرغ سحر
- هزار
-
- پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد