بخت بازآید از آن در که یکی چون درآید
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/بخت-بازآید-از-آن-در-که-یکی-چون-درآید

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  1. بخت بازآید از آن در که یکی چون تو درآید

    روی میمون تو دیدن در دولت بگشاید

    وقتی کسی همچون تو از دری وارد شود، بخت و اقبال هم با آن وارد می‌شود. دیدن روی خجسته‌ی تو موجب می‌شود که دروازه خوشبختی به روی آدمی باز شود.

  2. صبر بسیار بباید پدر پیر فلک را

    تا دگر مادر گیتی چو تو فرزند بزاید

    پدر پیر آسمان باید صبر زیادی داشته باشد تا بار دیگر مادرِ هستی فرزندی همچون تو بدنیا بیاورد.

  3. این لطافت که تو داری همه دل ها بفریبد

    وین بشاشت که تو داری همه غم ها بزداید

    با این نرمی و لطافتی که تو داری، همه‌ی دلها را فریب خواهی داد. با این شادابیت، همه غم‌ها از میان می‌روند.

  4. رشکم از پیرهن آید که در آغوش تو خسبد

    زهرم از غالیه آید که بر اندام تو ساید

    وقتی که پیراهن در آغوش تو می‌خوابد، به او حسودیم می‌شود. وقتی که غالیه (مشک و عنبر) به بدن تو مالیده می‌شود، از دست غالیه عصبانی می‌شوم.

  5. نیشکر با همه شیرینی اگر لب بگشایی

    پیش نطق شکرینت چو نی انگشت بخاید

    هنگامی که لب باز می‌کنی، نیشکر با همه‌ی شیرینی‌اش، در برابر گفتار شیرین تو همانند نی، حسرت می‌خورد.

  6. گر مرا هیچ نباشد نه به دنیا نه به عقبی

    چون تو دارم همه دارم دگرم هیچ نباید

    حتی اگر در دنیا و آخرت چیزی نداشته باشم، وقتی که تو را دارم، انگار که صاحب همه چیز هستم و به چیز دیگری نیاز ندارم.

  7. دل به سختی بنهادم پس از آن دل به تو دادم

    هر که از دوست تحمل نکند عهد نپاید

    پیش از آنکه دلداده تو شوم، به سختی تن در دادم چرا که هر کسی که نتواند در برابر (سختی‌های) دوست تاب بیاورد، به عهد و پیمانش وفادار نخواهد بود.

  8. با همه خلق نمودم خم ابرو که تو داری

    ماه نو هر که ببیند به همه کس بنماید

    انحنای ابروان تو را به همه‌ی مردم نشان دادم. هر کسی که ماه نو را ببیند، آن را به همه نشان می‌دهد.

  9. گر حلالست که خون همه عالم تو بریزی

    آن که روی از همه عالم به تو آورد نشاید

    حتی اگر ریختن خون همه مردم دنیا هم برای تو روا باشد، اما مجاز نیست که خون کسی را که از همه‌ی دنیا روی برگردانده و به تو رو کرده است، بریزی.

  10. چشم عاشق نتوان دوخت که معشوق نبیند

    نای بلبل نتوان بست که بر گل نسراید

    نمی‌توان چشم عاشق را بست تا معشوق را نبیند. نمی‌توان حلقوم بلبل را بست تا بر گل نخواند

  11. سعدیا دیدن زیبا نه حرامست ولیکن

    نظری گر بربایی دلت از کف برباید

    ای سعدی! اگر چه دیدن زیبارو حرام نیست ولی اگر تنها یک بار نگاهت به زیبارو بیفتد، دلداده او خواهی شد و دلت را از دست خواهی داد.

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5500 تومان)

  • دولت

    دولت
    حکومت ، سلطنت ، هیئت وزیران
    سعادت ، طالع
    جاه ، مکنت
    مدد، کمک
  • میمون

    میمون
    فرخنده، خجسته، مبارک
  • فلک

    فلک
    آسمان، سپهر، گردون
    فلکه ، چوبی که در وسط آن ریسمان کوتاهی بسته شده بود که پای مجرم را در آن می بستند و می زدند.
  • غالیه

    غالیه
    ماده‌ای خوشبو مرکب از مشک و عنبر و باله به رنگ سیاه که موی را با آن رنگ می‌کرده‌اند
  • گل

    گل
    هرجا که گل به صورت مجزا به کار برده شود،(نام خاص آن ذکر نشود) منظور گل سرخ است.
  • بلبل

    عندلیب
    هزاردستان
    بلبل
    مرغ چمن
    مرغ سحر
    هزار
    پرنده ایست جزو راسته ٔ گنجشکان متعلق به دسته ٔ دندانی نوکان که قدش تقریباً به اندازه ٔ گنجشک است و رنگش در پشت خاکستری متمایل به قرمز و در زیر شکم متمایل به زرد است . نوکش ظریف و تیز است . این پرنده حشره خوار است و آوازی دلکش دارد