عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/عمر-بگذشت-به-بی-حاصلی-و-بوالهوسی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

  1. عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی

    ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی

  2. چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند

    شاهبازان طریقت به مقام مگسی

  3. دوش در خیل غلامان درش می رفتم

    گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی

  4. با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود

    هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی

  5. لمع البرق من الطور و آنست به

    فلعلی لک آت بشهاب قبس

  6. کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش

    وه که بس بی خبر از غلغل چندین جرسی

  7. بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن

    حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی

  8. تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم

    جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی

  9. چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ

    یسر الله طریقا بک یا ملتمسی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (4500 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی
شاهبازان طریقت به مقام مگسی
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
فلعلی لک آت بشهاب قبس
وه که بس بی خبر از غلغل چندین جرسی
حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی
یسر الله طریقا بک یا ملتمسی عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
لمع البرق من الطور و آنست به
کاروان رفت و تو در خواب
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی
شاهبازان طریقت به مقام مگسی
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
فلعلی لک آت بشهاب قبس
وه که بس بی خبر از غلغل چندین جرسی
حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی
یسر الله طریقا بک یا ملتمسی عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
لمع البرق من الطور و آنست به
کاروان رفت و تو در خواب
  • پس زمینه شب متن نوشته:  ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی
شاهبازان طریقت به مقام مگسی
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
فلعلی لک آت بشهاب قبس
وه که بس بی خبر از غلغل چندین جرسی
حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی
یسر الله طریقا بک یا ملتمسی عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
لمع البرق من الطور و آنست به
کاروان رفت و تو در خواب و
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی
شاهبازان طریقت به مقام مگسی
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
فلعلی لک آت بشهاب قبس
وه که بس بی خبر از غلغل چندین جرسی
حیف باشد چو تو مرغی که اسیر قفسی
جان نهادیم بر آتش ز پی خوش نفسی
یسر الله طریقا بک یا ملتمسی عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
لمع البرق من الطور و آنست به
کاروان رفت و تو در خواب
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
لمع البرق من الطور و آنست به
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن
تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم
چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی
شاهبازان طریقت به مقام مگسی
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
فلعلی لک آت بشهاب قبس
وه که بس
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
لمع البرق من الطور و آنست به
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن
تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم
چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی
شاهبازان طریقت به مقام مگسی
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
فلعلی لک آت بشهاب قبس
وه که بس بی خبر
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
لمع البرق من الطور و آنست به
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن
تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم
چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی
شاهبازان طریقت به مقام مگسی
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
فلعلی لک آت بشهاب قبس
وه که بس بی خبر
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  عمر بگذشت به بی حاصلی و بوالهوسی
چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند
دوش در خیل غلامان درش می رفتم
با دل خون شده چون نافه خوشش باید بود
لمع البرق من الطور و آنست به
کاروان رفت و تو در خواب و بیابان در پیش
بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن
تا چو مجمر نفسی دامن جانان گیرم
چند پوید به هوای تو ز هر سو حافظ ای پسر جام می ام ده که به پیری برسی
شاهبازان طریقت به مقام مگسی
گفت ای عاشق بیچاره تو باری چه کسی
هر که مشهور جهان گشت به مشکین نفسی
فلعلی لک آت بشهاب قبس
وه که بس بی خبر