-
در این جا چار زندان است
-
به هر زندان دو چندان نقب در هر نقب چندین حجره در هر
-
حجره چندین مرد در زنجیر
-
از این زنجیریان یک تن زنش را در تب تاریک بهتانی به ضرب
-
دشنه ئی کشته است
-
از این مردان یکی در ظهر تابستان سوزان نان فرزندان خود
-
را بر سر برزن به خون نان فروش
-
سخت دندان گرد آغشته است
-
از اینان چند کس در خلوت یک روز باران ریز بر راه ربا خواری
-
نشسته اند
-
کسانی در سکوت کوچه از دیوار کوتاهی به روی بام جسته اند
-
کسانی نیم شب در گورهای تازه دندان طلای مردگان را
-
می شکسته اند
-
من اما هیچ کس را در شبی تاریک و توفانی نکشته ام
-
من اما راه بر مرد ربا خواری نبسته ام
-
من اما نیمه های شب ز بامی بر سر بامی نجسته ام
-
در این جا چار زندان است
-
به هر زندان دو چندان نقب و در هر نقب چندین حجره در هر
-
حجره چندین مرد در زنجیر
-
در این زنجیریان هستند مردانی که مردار زنان را دوست می دارند
-
در این زنجیریان هستند مردانی که در رویایشان هر شب زنی در
-
وحشت مرگ از جگر بر می کشد فریاد
-
من اما در زنان چیزی نمی یابم گر آن همزاد را روزی نیابم ناگهان خاموش
-
من اما در دل کهسار رویاهای خود جز انعکاس سرد آهنگ صبور
-
این علف های بیابانی که میرویند و می پوسند
-
و می خشکند و می ریزند با چیزی ندارم گوش
-
مرا گر خود نبود این بند شاید بامدادی همچو یادی دور و لغزان
-
می گذشتم از تراز خاک سرد پست
-
جرم این است
-
جرم این است