-
ازان پس چنین گفت با شهریار
که ای پرهنر نامور تاجدار
-
جهاندار با دانش و نیک خوست
ولیکن مرا چهر زال آرزوست
-
در گنج بگشاد شاه جهان
ز پرمایه چیزی که بودش نهان
-
ز یاقوت وز تاج و انگشتری
ز دینار وز جامه ششتری
-
پرستار با افسر و گوشوار
همان جعد مویان سیمین عذار
-
طبقهای زرین پر از مشک و عود
دو نعلین زرین و زرین عمود
-
برو بافته گوهر شاهوار
چنانچون بود در خور شهریار
-
بنزد تهمتن فرستاد شاه
دو منزل همی رفت با او براه
-
چو خسرو غمی شد ز راه دراز
فرود آمد و برد رستم نماز
-
ورا کرد پدرود و ز ایران برفت
سوی زابلستان خرامید تفت
-
سراسر جهان گشت بر شاه راست
همی گشت گیتی بران سان که خواست
-
سر آوردم این رزم کاموس نیز
درازست و کم نیست زو یک پشیز
-
گر از داستان یک سخن کم بدی
روان مرا جای ماتم بدی
-
دلم شادمان شد ز پولادوند
که بفزود بر بند پولاد بند
قسمت پنجم داستان خاقان چین
فردوسی
https://www.sherfarsi.ir/ferdowsi/قسمت-پنجم-داستان-خاقان-چین
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(7000 تومان)