محصل

محصل
مأمور جمع مالیات یا هر وجه دیگری که از طرف حکومت به کسی یا به جماعتی تحمیل میشده است
1

کاربردهای محصل

  • گفت خود دادی به ما دل حافظا

    ما محصل بر کسی نگماشتیم