-
آه ای پیک دل انگیز بهار
-
که صفا همره خود می آری
-
با توأم با تو که در دامن خود
-
سبزه و سنبل و سوسن داری
-
دم به دم بر لب جوی وسر کشت
-
می نشینی و گلی می کاری
-
آه ای دخترک افسونکار
-
پای هرجای نهی سبزه دمد
-
دست هرجای زنی گل روید
-
در تنت پیچد امواج نسیم
-
لطف و خوشبویی و مستی جوید
-
با بناگوش تو مهتاب بهار
-
قصه ی بوسه ی عاشق گوید
-
آمدی باز و سپاس است مرا
-
دوش تا صبح در آن باغ بزرگ
-
همه دانند که مهمان بودی
-
گاه سرمست و صراحی در دست
-
پای کوبان و غزلخوان بودی
-
گاه افتاده در آغوش نسیم
-
شرم ناکرده وعریان بودی
-
تا سحر هیچ نیارامیدی
-
خوب دیدم که در آن باغ بزرگ
-
همه شب ولوله بر پا کردی
-
در چمن زان همه بی آزرمی
-
چشم و گوش همه را وا کردی
-
غنچه ها وقت سحر بشکفتند
-
باغ را خرم و زیبا کردی
-
هر چه کردی همه زیبایی بود
-
لیک از خانه ی همسایه چرا
-
گوشت آوای تمنا نشنید
-
در پس دیده ی چندین کودک
-
دیده ات بارقه ی شوق ندید
-
وین سرانگشت تو در باغچه شان
-
هیچ نقش گل و سوسن نکشید
-
از چه پای تو بدانجا نرسید
-
آه از آن کوزه که با شوق و امید
-
دستی اندود بر او تخم گیاه
-
رفت و آورد سپس کهنه ی سرخ
-
تا بدوزد پی آن کوزه کلاه
-
کودکان در بر او حلقه زدند
-
خیره بر کوزه فکندند نگاه
-
آخر آن کوزه چرا سبز نشد
-
از چه در خانه ی آنان اثری
-
ننهادی ز دل افروزی ی خویش
-
از چه در باغچه شا ن ساز نکرد
-
بلبلی نغمه ی نوروزی ی خویش
-
گرم کاویدن و پای افشانی ست
-
ماکیانی ز پی روزی ی خویش
-
یکه تاز سر این سفره همه اوست
-
دانم ای پیک در آن خانه ی تنگ
-
جز غم و رنج دلازار نبود
-
این چنین خانه ی اندوه فزای
-
در خور آن گل بی خار نبود
-
لیک با این همه این دل شکنی
-
به خدا از تو سزاوار نبود
-
کودکان دیده به راهت دارند
پیک بهار
سیمین
https://www.sherfarsi.ir/simin/پیک-بهار
نوروزی
- نوروز
- روز نو، روز تازه. روز اول فروردین که رسیدن آفتاب به برج حمل است و ابتداء بهار است.