-
-
روزی گذشت پادشهی از گذرگهی
فریاد شوق بر سر هر کوی و بام خاست
-
روزی پادشاهی از گذرگاهی میگذشت. فریاد شادی از بالای هر کوچه و پشتبامی بلند شد.
-
-
-
پرسید زان میانه یکی کودک یتیم
کاین تابناک چیست که بر تاج پادشاست
-
در آن وسط، کودک یتیمی سوال کرد که آن جسم تابناک که بر تاج پادشاه قرار دارد، چیست؟
-
-
-
آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آنقدر که متاعی گرانبهاست
-
دیگری جواب داد ما چه میدانیم که چه چیزی است. اینقدر معلوم است که باید کالایی گرانقیمت باشد.
-
-
-
نزدیک رفت پیرزنی کوژپشت و گفت
این اشک دیده من و خون دل شماست
-
پیرزنی با کمر خمیده جلو رفت و گفت: این اشک چشم من و خون دلی است که شما خوردهاید.
-
-
-
ما را به رخت و چوب شبانی فریفته است
این گرگ سالهاست که با گله آشناست
-
ما را با لباس و چوبدستی چوپانی فریب داده است. این گرگ، سالها است که به گله آشنایی دارد.
-
-
-
آن پارسا که ده خرد و ملک رهزن است
آن پادشا که مال رعیت خورد گداست
-
آن شخص پارسا که ملک و زمین و مزرعه و روستا خریداری میکند، دزد و راهزن است. آن پادشاهی که مال کشاورزان و رعیتان را میخورد گدا است.
-
-
-
بر قطره سرشک یتیمان نظاره کن
تا بنگری که روشنی گوهر از کجاست
-
نگاهی به قطره اشک یتیمان بکن تا بفهمی که روشنی و تلالو جواهرات پادشاهی از کجا میآید.
-
-
-
پروین به کجروان سخن از راستی چه سود
کو آنچنان کسی که نرنجد ز حرف راست
-
پروین! چه سودی دارد که به کسانی که به راه کج میروند، از راستی و درستی سخن بگویی؟ کجا کسی پیدا میشود که از حرف راست و حرف حق ناراحت نشود؟
-
اشک یتیم
پروین
https://www.sherfarsi.ir/parvin/اشک-یتیم
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
شعر اشک یتیم که در کتاب فارسی دبستان می خواندیم، زنده کننده خاطرات خوش دوران کودکی ما است.
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
دانلود متن شعر زیبای پروین
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید: