کاربردهای مستوری
-
کس به دور نرگست طرفی نبست از عافیت
به که نفروشند مستوری به مستان شما
-
چو بانگ دهل هولم از دور بود
به غیبت درم عیب مستور بود
-
تا به غایت ره میخانه نمی دانستم
ور نه مستوری ما تا به چه غایت باشد
-
فقیهی بر افتاده مستی گذشت
به مستوری خویش مغرور گشت
-
بیا ساقی آن بکر مستور مست
که اندر خرابات دارد نشست
-
عشق و مستوری نباشد پای گو در دامن آور
کز گریبان ملامت سر برآوردن نیارد
-
هر که با مستان نشیند ترک مستوری کند
آبروی نیک نامان در خرابات آب جوست