-
فریادی و دیگر هیچ
-
چرا که امید آنچنان توانا نیست
-
که پا سر یاس بتواند نهاد
-
بر بستر سبزه ها خفته ایم
-
با یقین سنگ
-
بر بستر سبزه ها با عشق پیوند نهاده ایم
-
و با امیدی بی شکست
-
از بستر سبزه ها
-
با عشقی به یقین سنگ برخاسته ایم
-
اما یاس آنچنان تواناست
-
که بسترها و سنگ ها زمزمه ئی بیش نیست
-
فریادی
-
و دیگر
-
هیچ