-
بیا ساقی آن راح ریحان سرشت
به من ده که بر یادم آمد بهشت
-
مگر ز آن می آباد کشتی شوم
وگر غرقه گردم بهشتی شوم
-
***
-
***
-
***
-
خوشا روزگارا که دارد کسی
که بازار حرصش نباشد بسی
-
به قدر بسندش یساری بود
کند کاری ار مرد کاری بود
-
جهان می گذارد به خوشخوارگی
به اندازه دارد تک بارگی
-
نه بذلی که طوفان برآرد ز مال
نه صرفی که سختی درآرد به حال
-
همه سختی از بستگی لازمست
چو در بشکنی خانه پر هیزم است
-
چنان زی کزان زیستن سالیان
تو را سود و کس را نباشد زیان
-
***
-
گزارنده درج دهقان نورد
گزارندگان را چنین یاد کرد
-
که چون شاه یونان ملک فیلقوس
برآراست ملک جهان چون عروس
-
به فرزانه فرزند شد سر بلند
که فرخ بود گوهر ارجمند
-
چو فرزند خود را خردمند یافت
شد ایمن که شایسته فرزند یافت
-
ندارد پدر هیچ بایسته تر
ز فرزند شایسته شایسته تر
-
نشاندش به دانش در آموختن
که گوهر شود سنگ از افروختن
-
نقوماجس آنکو خردمند بود
ارسطوی داناش فرزند بود
-
به آموزگاری برو رنج برد
بیاموختش آنچه نتوان شمرد
-
ادبهای شاهی هنرهای نغز
که نیروی دل باشد و نور مغز
-
ز هر دانشی کو بود در قیاس
وزو گردد اندیشه معنی شناس
-
برآراست آن گوهر پاک را
چو انجم که آراید افلاک را
-
خبر دادش از هر چه در پرده بود
کسی کم چنان طفل پرورده بود
-
همه ساله شهزاده تیزهوش
به جز علم را ره ندادی به گوش
-
به باریک بینی چو بشتافتی
سخن های باریک دریافتی
-
ارسطو که هم درس شهزاده بود
به خدمتگری دل به دو داده بود
-
هر آنچ از پدر مایه اندوختی
گزارش کنان دروی آموختی
-
چو استاد دانا به فرهنگ ورای
ملک زاده را دید بر گنج پای
-
به تعلیم او بیشتر برد رنج
که خوش دل کند مرد را پاس گنج
-
چو منشور اقبال او خواند پیش
درو بست عنوان فرزند خویش
-
به روزی که طالع پذیرنده بود
نگین سخن مهر گیرنده بود
-
به شهزاده بسپرد فرزند را
به پیمان در افزود سوگند را
-
که چون سر براری به چرخ بلند
ز مکتب به میدان جهانی سمند
-
سر دشمنان بر زمین آوری
جهان زیر مهر نگین آوری
-
همایون کنی تخت را زیر تاج
فرستندت از هفت کشور خراج
-
بر آفاق کشور خدائی کنی
جهان در جهان پادشائی کنی
-
به یاد آری این درس و تعلیم را
پرستش نسازی زر و سیم را
-
نظر بر نداری ز فرزند من
به جای آوری حق پیوند من
-
به دستوری او شوی شغل سنج
که دستور دانا به از تیغ و گنج
-
تو را دولت او را هنر یاور است
هنرمند با دولتی در خور است
-
هنر هر کجا یافت قدری تمام
به دولت خدائی برآورد نام
-
همان دولتی کارجمندی گرفت
ز رای بلندان بلندی گرفت
-
چو خواهی که بر مه رسانی سریر
ازین نردبان باشدت ناگزیر
-
ملک زاده با او بهم داد دست
به پذرفتگاری بر آن عهد بست
-
که شاهی چو بر من کند شغل راست
وزیر او بود بر من ایزد گواست
-
نتابم سر از رأی و پیمان او
نبندم کمر جز به فرمان او
-
سرانجام کاقبال یاری نمود
برآن عهد شاه استواری نمود
-
چو استاد دانست کان طفل خرد
بخواهد ز گردنکشان گوی برد
-
از آن هندسی حرف شکلی کشید
که مغلوب و غالب درو شد پدید
-
بدو داد کین حرف را وقت کار
به نام خود و خصم خود برشمار
-
اگر غالب از دایره نام توست
شمار ظفر در سرانجام توست
-
وگر ز آنکه ناغالبی در قیاس
ز غالب تر از خویشتن در هراس
-
شه آن حرف بستد ز دانای پیر
شد آن داوری پیش او دلپذیر
-
چو هر وقت کان حرف بنگاشتی
ز پیروزی خود خبر داشتی
-
بر اینگونه می زیست بارای و هوش
ز هر دانش آورده دیگی به جوش
-
هم او همتی زیرک اندیش داشت
هم اندیشه زیرکان بیش داشت
-
به فرمان کار آگهان کار کرد
بدین آگهی بخت را یار کرد
-
هنر پیشه فرزند استاد او
که هم درس او بود و هم زاد او
-
عجب مهربان بود بر مرزبان
دل مرزبان هم بدو مهربان
-
نکردی یکی مرغ بر بابزن
کارسطو نبودی بر آن رای زن
-
نجستی ز تدبیر او دوریی
بهر کار ازو خواست دستوریی
-
چو پرگار چرخ از بر کوه و دشت
برین دایره مدتی چند گشت
-
ملک فیلقوس از جهان رخت برد
جهان را به شاهنشه نو سپرد
-
جهان چیست بگذر ز نیرنگ او
رهائی به چنگ آور از چنگ او
-
درختی است شش پهلو و چاربیخ
تنی چند را بسته بر چار میخ
-
یکایک ورقهای ما زین درخت
به زیر اوفتد چون وزد باد سخت
-
مقیمی نبینی درین باغ کس
تماشا کند هر یکی یک نفس
-
در او هر دمی نوبری می رسد
یکی می رود دیگری می رسد
-
جهان کام و ناکام خواهی سپرد
به خود کامگی پی چه خواهی فشرد
-
درین چارسو هیچ هنگامه نیست
که کیسه بر مرد خودکامه نیست
-
به دام جهان هستی از وام او
بده وام او رستی از دام او
-
شبی نعلبندی و پالانگری
حق خویشتن خواستند از خری
-
خر از پای رنجیده و پشت ریش
بیفکندشان نعل و پالان به پیش
-
چو از وام داری خر آزاد گشت
بر آسود و از خویشتن شاد گشت
-
تو نیز ای به خاکی شده گردناک
بده وام و بیرون چه از گرد و خاک
دانش آموختن اسکندر از نقوماجس حکیم پدر ارسطو
نظامی
https://www.sherfarsi.ir/nezami/دانش-آموختن-اسکندر-از-نقوماجس-حکیم-پدر-ارسطو
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(38000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(38000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(38000 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(38000 تومان)