بخش پایانی رباعیات خیام: شعرهای با قافیه «ی»
خیام
https://www.sherfarsi.ir/khayyam/قافیه-ی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (32500 تومان)

 

  1. آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی

    معذوری اگر در طلبش میکوشی

  2. باقی همه رایگان نیرزد هشدار

    تا عمر گرانبها بدان نفروشی

  3. ************

  4. از آمدن بهار و از رفتن دی

    اوراق وجود ما همی گردد طی

  5. می خورد مخور اندوه که فرمود حکیم

    غمهای جهان چو زهر و تریاقش می

  6. ************

  7. از کوزه گری کوزه خریدم باری

    آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری

  8. شاهی بودم که جام زرینم بود

    اکنون شده ام کوزه هر خماری

  9. ************

  10. ای آنکه نتیجه چهار و هفتی

    وز هفت و چهار دایم اندر تفتی

  11. می خور که هزار بار بیشت گفتم

    باز آمدنت نیست چو رفتی رفتی

  12. ************

  13. ایدل تو به اسرار معما نرسی

    در نکته زیرکان دانا نرسی

  14. اینجا به می لعل بهشتی می ساز

    کانجا که بهشت است رسی یا نرسی

  15. ************

  16. ای دوست حقیقت شنواز من سخنی

    با باده لعل باش و با سیم تنی

  17. کانکس که جهان کرد فراغت دارد

    از سبلت چون تویی و ریش چو منی

  18. ************

  19. ای کاش که جای آرمیدن بودی

    یا این ره دور را رسیدن بودی

  20. کاش از پی صد هزار سال از دل خاک

    چون سبزه امید بر دمیدن بودی

  21. ************

  22. بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی

    سرمست بدم که کردم این عیاشی

  23. با من بزبان حال می گفت سبو

    من چو تو بدم تو نیز چون من باشی

  24. ************

  25. بر شاخ امید اگر بری یافتمی

    هم رشته خویش را سری یافتمی

  26. تا چند ز تنگنای زندان وجود

    ای کاش سوی عدم دری یافتمی

  27. ************

  28. بر گیر پیاله و سبو ای دلجوی

    فارغ بنشین بکشتزار و لب جوی

  29. بس شخص عزیز را که چرخ بدخوی

    صد بار پیاله کرد و صد بار سبوی

  30. ************

  31. پیری دیدم به خانه خماری

    گفتم نکنی ز رفتگان اخباری

  32. گفتا می خور که همچو ما بسیاری

    رفتند و خبر باز نیامد باری

  33. ************

  34. تا چند حدیث پنج و چار ای ساقی

    مشکل چه یکی چه صد هزار ای ساقی

  35. خاکیم همه چنگ بساز ای ساقی

    بادیم همه باده بیار ای ساقی

  36. ************

  37. چندان که نگاه می کنم هر سویی

    در باغ روانست ز کوثر جویی

  38. صحرا چو بهشت است ز کوثر کم گوی

    بنشین به بهشت با بهشتی رویی

  39. ************

  40. خوش باش که پخته اند سودای تو دی

    فارغ شده اند از تمنای تو دی

  41. قصه چه کنم که به تقاضای تو دی

    دادند قرار کار فردای تو دی

  42. ************

  43. در کارگه کوزه گری کردم رای

    در پایه چرخ دیدم استاد بپای

  44. میکرد دلیر کوزه را دسته و سر

    از کله پادشاه و از دست گدای

  45. ************

  46. در گوش دلم گفت فلک پنهانی

    حکمی که قضا بود ز من میدانی

  47. در گردش خویش اگر مرا دست بدی

    خود را برهاندمی ز سرگردانی

  48. ************

  49. زان کوزه می که نیست در وی ضرری

    پر کن قدحی بخور بمن ده دگری

  50. زان پیشتر ای صنم که در رهگذری

    خاک من و تو کوزه کند کوزه گری

  51. ************

  52. گر آمدنم بخود بدی نامدمی

    ور نیز شدن بمن بدی کی شدمی

  53. به زان نبدی که اندر این دیر خراب

    نه آمدمی نه شدمی نه بدمی

  54. ************

  55. گر دست دهد ز مغز گندم نانی

    وز می دو منی ز گوسفندی رانی

  56. با لاله رخی و گوشه بستانی

    عیشی بود آن نه حد هر سلطانی

  57. ************

  58. گر کار فلک به عدل سنجیده بدی

    احوال فلک جمله پسندیده بدی

  59. ور عدل بدی بکارها در گردون

    کی خاطر اهل فضل رنجیده بدی

  60. ************

  61. هان کوزه گرا بپای اگر هشیاری

    تا چند کنی بر گل مردم خواری

  62. انگشت فریدون و کف کیخسرو

    بر چرخ نهاده ای چه می پنداری

  63. ************

  64. هنگام صبوح ای صنم فرخ پی

    برساز ترانه ای و پیش آور می

  65. کافکند بخاک صد هزاران جم و کی

    این آمدن تیرمه و رفتن دی

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (32500 تومان)
بخش پایانی رباعیات خیام: شعرهای با قافیه «ی»

  • مایه

    مایه
    بنیاد، اصل و اساس
    ثروت و دارایی
    باعث
  • جام

    جام
    پیاله آبخوری، پیاله شرابخوری
    آیینه شیشه‌ای، شیشه‌های رنگی
    جام جم: جام گیتی نما، جام جهان نما. جامی که جمشید چهارمین پادشاه پیشدادی اختراع کرد و در آن اوضاع جهان را مشاهده می کرد، این جام بعدها به کیخسرو و دارا رسید. در عرفان از این جام به دل تعبیر می شود.
  • لعل

    لعل
    از سنگ های گرانبها به رنگ سرخ
  • باده

    باده
    شراب. به این دلیل شراب را باده نامیده‌اند که در سر باد غرور می‌اندازد.
  • بری

    بر
    بالا، بلندی
    باز
    تن، بدن
    سینه، پهلو
    میوه
  • پیاله -قدحی

    پیاله
    جام
    پیغاله
    قدح
    ساغر
    کاسه ٔ خرد که در آن شراب خورند و آن از شیشه و بلور بوده است
  • چرخ

    چرخ
    آسمان و فلک
    کمان
    هر چیز گرد که به دور محور خود بچرخد
  • ساقی

    ساقی
    کسی که آب یا شراب به دیگران دهد.
  • چنگ

    چنگ
    از سازهای زهی باستانی ایران. در زمان‌های قدیم، به جای سیم‌های فلزی، از تارهای ابریشم بافته شده، برای ایجاد صدا، استفاده می‌شده است.
  • کوثر

    کوثر
    به معنی (خیر) فراوان است.
    معنای خاص آن حوض کوثر است که نهر یا چشمه ای در بهشت است که چشمه های دیگر از آن نشات می گیرند.
    نام سوره یکصدوهشتم قرآن کریم است که دارای سه آیه بوده و در مکه نازل گردیده است.
  • سودای

    سودا
    نام خلطی از اخلاط چهارگانه و به طور مجازی به معنی شیدایی و دیوانگی است چرا که بر طبق طب سنتی، چنانچه مقدار سودا از حد بگذرد، جنون پدید می‌آید.
    خیال خام، خیال باطل
    سیاه
    داد و ستد، معامله، خرید و فروش
  • فلک

    فلک
    آسمان، سپهر، گردون
    فلکه ، چوبی که در وسط آن ریسمان کوتاهی بسته شده بود که پای مجرم را در آن می بستند و می زدند.
  • صنم

    صنم
    بت
    بت
    زیباروی
  • فضل

    فضل
    کمال
    برتری
    بخشش، نیکویی
    معرفت، دانش
  • کیخسرو

    کیخسرو
    در اساطیر و حماسه‌های ایرانی و شاهنامهٔ فردوسی، فرزند سیاوش و فرنگیس و نوادهٔ کیکاووس و افراسیاب است. واژه کیخسرو به معنی شاه نیک‌نام است. کیخسرو در دیانت و شهامت، سرآمد شاهان کیانی و نسبت به کیکاووس خوش‌نام‌تر است. کیخسرو به عنوان پادشاهی عادل و شجاع باقی می‌ماند. در شاهنامه و متون پهلوی کیخسرو نمادی از یک شاهنشاه آرمانی است.
  • فریدون

    فریدون
    پسر آبتین و از تبار جمشید است که با یاری کاوه آهنگر بر ضحاک ستمگر چیره شده و او را در کوه دماوند زندانی می‌کند. سپس خود پادشاه جهان می‌شود و در شاهنامه فردوسی از پادشاهان پیشدادی به‌شمار می‌آید. فریدون، جهان را میان سه پسرش سلم، تور و ایرج بخش می‌کند. ایران را به ایرج می‌دهد ولی سلم و تور به ایرج رشک برده و ایرج را می‌کشند. فریدون پس از آگاهی از این رخداد ایران را به منوچهر، نوه ایرج می‌بخشد.
  • فرخ

    فرخ
    خجسته، مبارک
    زیبا
  • جم

    جمشید
    جم
    پسر تهمورث، چهارمین پادشاه پیشدادی. او هزار سال عمر کرد و مدت پادشاهی او نزدیک هفتصد سال بود. پادشاهی او، دوره تابندگی و درخشش زندگی ایرانیان بوده است. شراب و نوروز و حمام و طبابت و تیروکمان از یادگارهای او هستند. سرانجام به دست ضحاک ماردوش کشته شد.