-
عیسی لبی و مرده دلم در برابرت
چون تخم پیله زنده شوم باز دربرت
-
چون شمع ریزم از مژه سیلاب آتشین
ز آن لب که آتش است و عسل می دهد برت
-
گر خود مگس شوم ننشینم بر آن عسل
ترسم ز نیش چشم چو زنبور کافرت
-
یاقوت هست زاده خورشید نی مگوی
خورشید هست زاده یاقوت احمرت
-
خون ریز ماست غمزه جادوت پس چرا
خونین سلب شده است لب معجز آورت
-
مانا که هم لبت خورد آن خون که غمزه ریخت
کاینک نشان خون به لب شکرین درت
-
از نشترت سلاح دو بادام گاه جنگ
چشمم چو پسته پر رگ خونین ز نشترت
-
خاقانیی که بسته بادام چشم توست
چون پسته بین گشاده دهان در برابرت
عیسی لبی و مرده دلم در برابرت
خاقانی
https://www.sherfarsi.ir/khaghani/عيسي-لبي-و-مرده-دلم-در-برابرت
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(4000 تومان)