-
-
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
روی مه پیکر او سیر ندیدیم و برفت
-
یک بار هم شیرینی لب سرخ رنگش را نچشیدیم و رفت. صورت مثل ماه او را به اندازه کافی نگاه نکردیم و رفت.
-
-
-
گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود
بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت
-
مثل اینکه از همنشینی با ما خیلی خسته شده بود. بار و بندیلش را بست و ما به گرد او هم نرسیدیم و رفت.
-
-
-
بس که ما فاتحه و حرز یمانی خواندیم
وز پی اش سوره اخلاص دمیدیم و برفت
-
از بس که ما سوره حمد و دعای حرز یمانی را خواندیم و در پی آن سوره اخلاص را خواندیم و فوت کردیم، رفت
-
-
-
عشوه دادند که بر ما گذری خواهی کرد
دیدی آخر که چنین عشوه خریدیم و برفت
-
به ما به دروغ وعده دادند که به پیش ما خواهی آمد. دیدی که آخرش فریب این وعده دروغ را خوردیم و رفت؟
-
-
-
شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن
در گلستان وصالش نچمیدیم و برفت
-
در چمنزار زیبایی و نرمی، با ناز و عشوه قدم زد ولی ما به گلزار وصل او راه نبردیم و او رفت.
-
-
-
همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم
کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت
-
همانند حافظ، تمام شب ناله و زاری کردیم که افسوس! به مراسم خداحافظی او نرسیدیم و او رفت.
-
شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت
حافظ

وقتی که یار و همدم ما، کسی که برای بدست آوردن او تلاش زیادی صرف کرده ایم، ما را ترک می کند....
دانلود متن شعر زیبای حافظ
از میان تصاویر زیر، عکس نوشتهی این شعر را انتخاب نمایید:
لعلش
- لعل
-
- از سنگ های گرانبها به رنگ سرخ
حرز یمانی
- حرز یمانی
- دعایی است که پیامبر اکرم در هنگام سفر حضرت علی به یمن، به او آموزش داد.
عشوه
- عشوه
- وعده دروغ، فریب
- ناز و کرشمه
چمان
- خرام
- خرامیدن
- خرامان
- چمان
- چمیدن
- راه رفتن و رفتاری که از روی ناز و سرکشی و زیبائی باشد.
- وفای به عهد
- مهمانی و ضیافت
- هرچیز خوش
- نوید و مژدگانی
- هدیه و پیشکش