سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
حافظ
https://www.sherfarsi.ir/hafez/سال-ها-دل-طلب-جام-جم-از-ما-می-کرد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

  1. سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد

    وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

  2. گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است

    طلب از گمشدگان لب دریا می کرد

  3. مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش

    کو به تایید نظر حل معما می کرد

  4. دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست

    و اندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد

  5. گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم

    گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد

  6. بی دلی در همه احوال خدا با او بود

    او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد

  7. این همه شعبده خویش که می کرد این جا

    سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد

  8. گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند

    جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد

  9. فیض روح القدس ار باز مدد فرماید

    دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می کرد

  10. گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست

    گفت حافظ گله ای از دل شیدا می کرد

لطفا برای دریافت آرایه‌های ادبی این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)
لطفا برای دریافت معنی (بازگردانی) این شعر، نشانی صفحه را کنید و مطابق توضیحات این صفحه ثبت نمایید. (5000 تومان)

دانلود متن شعر زیبای حافظ

از میان تصاویر زیر، عکس نوشته‌ی این شعر را انتخاب نمایید:

  • پس زمینه کاهی متن نوشته:  وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
کو به تایید نظر حل معما می کرد
و اندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد
گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می کرد
گفت حافظ گله ای از دل شیدا می کرد سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
گفت
  • پس زمینه قرمز متن نوشته:  وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
کو به تایید نظر حل معما می کرد
و اندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد
گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می کرد
گفت حافظ گله ای از دل شیدا می کرد سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
گفت
  • پس زمینه شب متن نوشته:  وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
کو به تایید نظر حل معما می کرد
و اندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد
گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می کرد
گفت حافظ گله ای از دل شیدا می کرد سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
گفتم
  • پس زمینه سفید متن نوشته:  وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
کو به تایید نظر حل معما می کرد
و اندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد
گفت آن روز که این گنبد مینا می کرد
او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد
سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد
جرمش این بود که اسرار هویدا می کرد
دیگران هم بکنند آن چه مسیحا می کرد
گفت حافظ گله ای از دل شیدا می کرد سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
گفت
  • پس زمینه غروب خورشید متن نوشته:  سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
این همه شعبده خویش که می کرد این جا
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
کو به تایید نظر حل معما می کرد
و اندر آن آینه صد گونه تماشا
  • پس زمینه بنفش متن نوشته:  سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
این همه شعبده خویش که می کرد این جا
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
کو به تایید نظر حل معما می کرد
و اندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد
  • پس زمینه سیاه متن نوشته:  سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
این همه شعبده خویش که می کرد این جا
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
کو به تایید نظر حل معما می کرد
و اندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد
  • پس زمینه طبیعت متن نوشته:  سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
گوهری کز صدف کون و مکان بیرون است
مشکل خویش بر پیر مغان بردم دوش
دیدمش خرم و خندان قدح باده به دست
گفتم این جام جهان بین به تو کی داد حکیم
بی دلی در همه احوال خدا با او بود
این همه شعبده خویش که می کرد این جا
گفت آن یار کز او گشت سر دار بلند
فیض روح القدس ار باز مدد فرماید
گفتمش سلسله زلف بتان از پی چیست وان چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
طلب از گمشدگان لب دریا می کرد
کو به تایید نظر حل معما می کرد
و اندر آن آینه صد گونه تماشا می کرد