-
به مجنون کسی گفت کای نیک پی
چه بودت که دیگر نیایی به حی
-
مگر در سرت شور لیلی نماند
خیالت دگر گشت و میلی نماند
-
چو بشنید بیچاره بگریست زار
که ای خواجه دستم ز دامن بدار
-
مرا خود دلی دردمندست ریش
تو نیزم نمک بر جراحت مریش
-
نه دوری دلیل صبوری بود
که بسیار دوری ضروری بود
-
بگفت ای وفادار فرخنده خوی
پیامی که داری به لیلی بگوی
-
بگفتا مبر نام من پیش دوست
که حیف است نام من آن جا که اوست
حکایت مجنون و صدق محبت او
سعدی
https://www.sherfarsi.ir/sadi/حکایت-مجنون-و-صدق-محبت-او
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
آرایههای ادبی
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)
لطفا برای دریافت
معنی (بازگردانی)
این شعر،
نشانی صفحه را
کنید و مطابق توضیحات
این صفحه
ثبت نمایید.
(3500 تومان)